Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین- مریم اژئر: نگرانی‌اش از فراموشی مفاهیمی چون گذشت و ایثار است که آن روزها معنا داشت و این روزها در غبار بی‌مهری‌ها مانده است. آن دوران قلبش برای دفاع از میهن می‌تپید و امروز تمام فکرش سعادت جوانان و اهالی محله است. اینها درد دل‌های «اصلان محمدخانی غیاثوند» رزمنده سال‌های دفاع مقدس و جانباز ۳۰‌درصد است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

او این روزها در محله حسام الدین، خلوت خودش را دارد؛ اگرچه زخم‌های جنگ هنوز مثل مهمان ناخوانده گهگاه سراغش می‌آید و اذیتش می‌کند، اما چشمش همیشه به آسمان است و توقعی از هیچ‌کس ندارد.  

 از چه سنی عضو بسیج منطقه شدید و در چه سالی به جبهه رفتید؟   در سن ۱۴ سالگی، یعنی در سال‌های ۵۸‌ـ ۵۹ به عضویت بسیج درآمدم و از سال ۶۰ به‌عنوان امدادرسان و امدادگر به جبهه‌های جنوب کشور اعزام شده‌ام.  
 از ماجرای جانبازی‌تان بگویید؟

در واقع بارها مجروح شدم، اما نخستین مجروحیت من در عملیات بیت‌المقدس اتفاق افتاد که در پی آن ۴۵ روز تحت مداوا قرار گرفتم. مجروحیت من ازشکستگی دست گرفته تا زخم ترکش و موج انفجار بود. در بیشتر عملیات‌ها بر اثر موج انفجار مجروح می‌شدم و در نهایت در حال امدادرسانی به مجروحان شیمیایی بودم که خودم هم شیمیایی شدم.  


 بعد از مجروحیت هم به جبهه رفتید؟  

بله، پس از نخستین بستری شدن از بیمارستان فرار کردم و دوباره به جبهه برگشتم.  


 حتماً کوله‌باری از خاطرات تلخ و شیرین از آن روزها در خاطرتان مانده است.  

یادم است پس از عملیات مسلم بن عقیل(ع)، برای پاکسازی سنگرها آماده شدیم. سنگر به سنگر جلو می‌رفتیم. ناگهان زیر نور مهتاب متوجه حضور شخص یا اشخاصی داخل حفره سنگر شدم. کمی جلو رفتم و گفتم بیایید بیرون. در این حین ۴ سرباز عراقی که یکی از آنها چشمان آبی داشت، از داخل سنگر بیرون آمدند. ترسیده بودم. به خود جنبیدم و در دلم سالار شهیدان را صدا زدم و از آن حضرت یاری طلبیدم. کمی که گذشت آرام شدم و آن چهار اسیر را بردم سمت سنگر نیروهای خودی.  

سال ۶۲ هم در عملیات فتح خیبر حضور داشتم. من به همراه ۶نفر از رزمندگان در منطقه جنگی معروف به «خروس لاری» که بعدها سه‌راه شهادت نام گرفت، زیر آتش دشمن‌گیر افتادیم. تعداد نیروهای ما در این منطقه زیاد بود اما به علت وجود جریان برق سه فاز در محدوده‌ای که آب را در آن رها کرده بودند، بچه‌های زیادی را از دست دادیم.

تا ۳ شب و ۴ روز امکان خورد و خوراک، خوابیدن و نشستن و استراحت نداشتیم. پس از گذشت این مدت، من که بی‌سیم‌چی بودم، بی‌سیم را روشن و وضعیت را اعلام کردم. به لطف خدا توانستیم به عقب برگردیم اما در این مسیر دو نفر از رزمندگان مجروح شدند و ما با ۵ نیروی سالم و ۲ زخمی پس از پیمودن مسافتی ۳ کیلومتری، به جبهه خودی برگشتیم.  


 از روزهای بعد از جنگ و بازگشت به آغوش خانواده بگویید.  

من گذشت را از همسرم آموختم. او با مهربانی در کنار من سوخت و ساخت. برای همین همیشه تلاش کرده‌ام‌ که به خواسته‌های خانواده‌ام جامه عمل بپوشانم، حتی اگر در برخی موارد برایم سخت و دشوار بود.  

خواسته‌های یک جانباز 

ایجاد روزنامه و خبرگزاری رسمی ویژه جانبازان، ساخت فیلم و سریال با مضمون زندگی جانبازان از جمله خواسته‌های جانباز هم‌محله‌ای ما از مسئولان است. محمدخانی معتقد است باید به خانواده‌های جانبازان بیشتر از خود جانبازان توجه شود چون آنها با دیدن وضع جسمانی بچه‌های جبهه متحمل درد و رنج فراوانی شده‌اند و حالا نیازمند رسیدگی به این زخم‌ها هستند.  

جانبازان و بچه‌های محله

امروز بعضی از محله‌های پایین شهر درگیر مسائلی مانند اعتیاد و بیکاری هستند. پیشنهاد جانباز هم‌محله‌ای برای رفع این مشکلات ایجاد مجموعه‌های فرهنگی و ورزشی با حضور شاهدان عینی جنگ و دلسوزان انقلاب است تا از این طریق جوانان محل با فرهنگ دفاع مقدس آشنا شوند. او می‌گوید اگر امروز جنگی رخ دهد همین جوانان پا پیش می‌گذارند و از کشور دفاع می‌کنند.  

________________________________________________________

منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۰ به تاریخ ۱۳۹۳/۰۶/۰۴*


 

کد خبر 767218 برچسب‌ها جانبازان دفاع مقدس

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: جانبازان دفاع مقدس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۸۸۳۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برای کار التماس نمی‌‌کنم

    اوهمچنین کارگردانی سریال آ‌ینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش می‌شد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوست‌ها و پاک‌باخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد می‌آورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید می‌کند که نقش اصلان را به‌عنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفت‌وگو وخاطره‌بازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولین‌بار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیم‌قرن ازفعالیت‌های هنری‌اش می‌گذرد و با کوله‌باری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیده‌های زیادی برای گفتن دارد.

این روزها چه می‌کنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی می‌کنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشته‌ام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم می‌بینم، کتاب می‌خوانم و شعر می‌نویسم. از آن آدم‌هایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد می‌بینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریم‌های فیلم بیرون می‌زند. 

شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کم‌کار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقش‌ها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندان‌گیر نبودند. نقش‌های شبیه به هم را بازی نمی‌کنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی ‌کارگردانان و تهیه‌کنندگان هم نقش‌هایی را پیشنهاد می‌کنند که انسان تصور می‌کند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمی‌کنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمی‌کنم، چگونه می‌توانم بازی‌اش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمی‌شوند.

با توجه به این‌که سال‌هاست کار نمی‌کنید، امرار معاش‌تان از چه طریق می‌گذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت می‌کنم، در صورتی‌که دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمده‌ام.اگر طلب‌هایم دربازیگری‌ام را پرداخته بودند و پس‌انداز می‌کردم، الان میلیاردر بودم. 

در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافی‌شاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راه‌اندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآن‌قدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم. 

سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیت‌تان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار می‌کردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلم‌سازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیه‌کننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمی‌کنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه این‌که خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است. 

در کارنامه بازیگری‌تان نقش‌های متفاوت و ماندگاری دیده می‌شود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد می‌آورند. 
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقش‌های منفی استقبال کرده‌ام چراکه می‌دانم در این نقش‌ها چیزهایی نهفته است که بازیگر می‌تواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش می‌گردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقش‌های متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کرده‌ام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارک‌ها با مردم صحبت می‌کردم و ارتباط می‌گرفتم. دیالوگ‌های کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبت‌ها، لباس‌ها و حرکات‌شان تحقیق می‌کردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش می‌گذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت می‌گرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاه‌‌دار را داشتم مردم فکر می‌کردند واقعا نمایشگاه‌چی هستم. با تحقیقات این کار را انجام می‌دادم. 

همین اواخرشبکه آی‌فیلم درحال بازپخش سریال خانه به‌دوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخش‌های متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سی‌دی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقش‌ها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی می‌گوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه به‌دوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریال‌های قدیمی هم‌چنین وضعیتی داشتند. به‌نظرم در حال حاضر آی‌فیلم یکی از موفق‌ترین شبکه‌های تلویزیون است، چون سریال‌های قدیمی و خاطره‌انگیز را پخش می‌کند. البته من نقش‌های خوب زیاد داشته‌ام و فقط به اصلان محدود نمی‌شود اما مردم از اصلان خوش‌شان آمده و مرا با این کاراکتر می‌شناسند.

خودتان کدام نقش‌تان را بیشتر دوست دارید؟ 
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی می‌کردم که در سخنرانی کشته می‌شد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف می‌زدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین می‌کردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم. 

علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلم‌سازی‌تان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول می‌خواهد؛ باید تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمی‌دهم مغزم زنگ بزند. 

یکی از فیلم‌های‌تان پاک‌باخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت. 
پاک‌باخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاک‌باخته آشتی‌شان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبه‌روی هم بازی کردند. 
 
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کرده‌اید که در زمان خودش فوق‌‌العاده پرمخاطب بود. 
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق می‌شود ادامه‌دار می‌شود ولی در ایران این‌گونه نیست و برعکس عمل می‌کنند. وقتی سریال آینه را می‌ساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمی‌دانند و به همین‌خاطر دوست ندارم با آنها کار کنم. 

یکی ازبازی‌های ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمی‌گردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کم‌کاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را می‌گذارند و از بیکاری ما می‌نویسند اما الان با قاطعیت می‌گویم که کسی نمی‌تواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمی‌خواهیم با هر شرایطی کار کنیم. 

در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف می‌کرد. 
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریال‌های کارآگاهی است که نسخه سینمایی‌اش هم ساخته شد. یکی ازبهترین با‌زی‌هایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.

میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح می‌دهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول می‌کنم. 

شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کرده‌اید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم می‌خواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی ‌هنرپیشه‌ها شانس می‌آورند و با کارگردانان بزرگ کار می‌کنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلم‌سازان بزرگ را داشته باشم. 

دیگر خبرها

  • جلد سوم تاریخ شفاهی دفاع مقدس به زودی چاپ می‌شود
  • برای کار التماس نمی‌‌کنم
  • رژیم صهیونیستی توان دفاع از خود را هم ندارد
  • حواله خودروی جانبازان هم‌قیمت خانه در نیاوران
  • وزیر تندرو صهیونیستی پس از واژگونی خودرویش به بیمارستان انتقال یافت
  • ۱ دستگاه اتوبوس آمبولانس به محل آتش‌سوزی انبارها در شهرری اعزام شد
  • پیکر جانباز شهید پاسبان در تربت جام آرام گرفت
  • بیمارستان صحرایی در منطقه محروم «میربگ» دلفان برپا می‌شود
  • دیدار با خانواده شهدا و جانبازان منطقه ۹ در هفته بزرگداشت اصفهان
  • ضرورت تامین روشنایی محله های بی دفاع شهری